Comfortable Dumb


.I have become comfortably dumb


نظرات 1 + ارسال نظر
مونا دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ

سلام
می بینم که شنیستلم افتادیم !
میگم حالا چرا بنده خدا را به دو به شکی میندازی ! بذار بیاد بعد من که بابام پول بهم نمیده !!‌ شما هم که خیلی اتفاقی کیف پولتوجا گذاشتی !‌ یا مثلا ای دل غافل دیدی کیفتو زدن ؟!‌ بعد کی باید حساب کنه ؟‌ مسافر که بی پول مسافر نمیشه . میشه ؟ تازشم ما کلی دست به دعا برداشتیم که آقا کارمند بشه که چی ؟ هیچی به هیچی ؟‌
خلاصه حله !‌ منتظر باش !
فقط اومد اینجا .. بگو آره پسرم .. بیا بیا ! قدمت سر چشم و چالمون
فعلا...
یاعلی

سلام
بابا خوب این آمار رو زودتر می دادی!!! من ساده ی خنگ که از سیاست چیزی حالیم نمی شه!
پس ایندفه که سید و دیدم میگم: «بیا عزیز دلم! بیا گل پسر! قدمت رو چشای خوشگلم!!!»
ایول! حله! برو دارمت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد